سال به سال از خونه بیرون نمیری
بعد یهو هوس می کنی بعد از 10 سال بری تو دل طبیعت یه هوایی بخوری
خیلی مهم نیست که بهت خوش میگذره یا نه
مهم اینه که برگشتنی حتما یه قاتل فراری باید به ماشینی که تو داخلشی حمله کنه و با چاقو و زنجیر و لباس خونی و پای برهنه و موهای جنگلی و سیبیل خفن (فک کنم دیگه فهمیدین طرف چقدر وحشتناک و چندش آور بوده!) تهدیدتون کنه. راه رو جلوتون بند بیاره. بعد به زور بپره رو کاپوت ماشینتون و با لبخند ملیح ودوست داشتنیش مودبانه ازتون خواهش کنه که تا شهر برسونیدش!
خوب شما هیچ غلط خاصی نمی تونید بکنید جز اینکه به خودتون مسلط باشید، به جای جیغ زدن یه نفس عمیق بکشید، کمربند ایمنی تون رو ببندید و با آرامش شخص مورد نظر رو در حالیکه روی کاپوت ماشین شما چمباتمه زده به مقصد مورد نظرش برسونید. سعی کنید سر کرایه هم باهاش چونه نزنید لطفا
پ.ن۱: اینجا امنیت بیداد می کند.. بی داددددددددددد
پ.ن۲: تو عمرم اینقد جیغ نزده بودم..
پ.ن۳: ولی باحال بودااااااا.. آخر هفته ی هیجان انگیزی بود.
پ.ن۴: مامانم این وسط هی گیر داده بود ازش عکس بگیرم! اینقده هل بودم عکسه این از آب دراومد!
نکشتت؟!
اتفاقا چرا
منو کشت!
اه شانس که نداریم....
قرار بود بکشتت اما نامرد خالی بست و فقط از من پول گرفت!
وااای چقدر خندیدم . :دی حالا چی کار کردی
هیچی رسوندیمش دیگه..!
زنگ میزدی ۱۱۰ :پی
زنگولیدم
اشغال بود!
باورش سخته......خیلی سخت....
وخیلی ترسناک
جدا؟؟ بعد شما هم سوارش کردید رسوندینش؟!! چشممام گرد شده از تعجب. کاش مینوشتی تا مقصد چی گفت یا چه رفتاری داشت. واقعا دز هیجانش، شدیدا بالا بود!!!
تا تو شهر هی نگامون می کرد با اون دندونای زشتش می خندید بعد ما هی جیغ می زدیم. بعد اون بیشتر می خندید. ما بیشتر جیغ می زدیم.. به همین سادگی این چرخه تکرار می شد! عکس العمل ماشینهای اطرافمون جالب بود خیلیییییی
اونو دیگه نمیگم!
یادته چند وقت پیش واست دعا کرده بودم که امتحانتو خوب بدی. یادت نیست؟
خب عیب نداره من خودمم یادم نیست. فقط اینو میخواستم بگم که الان اگه که میبینی زنده ای از اثرات اون دعاهه ست.
اثرات اون دعاهه امتحانایی بود که گند زدم..
مرسی واقعا
خوش به حالت.من عاشق هیجانم
تو این عکس طرف مثل یه روح افتاده
عجی آخر هفته ای هیجان انگیزی... مامان که انقدر اصرار داشت ازش عکس بگیری دوربین رو می دادی خودش بگیره...
من همیشه هیجان رو دوست داشتم. حداقل کمش خیلی خوبه
چقدر هیجان انگیز! دلم خواست!!
حالا جدا چی کار کرد من نفهمیدم فقط رو کاپوت موند یا اومد تو ؟؟؟؟
رو کاپوت موند تا خود شهر!
نظر ندارم فقط عرض ارادت
خواهش می کنم
عرض از ماست!
یعنی می خوای بگی اینی که گفتی واقعی بود؟!!
برای خود شما اتفاق افتاده بود؟!
چقدر «شوخی وار» نوشته بودیش!
مگه من شوخی دارم آخههههههههههههههههههه؟
برو خودتو سیا کن ! :دی
اوه
یعنی چی؟؟؟؟؟؟؟؟
:O
واقعا که
من خیلی ترسیدیم، الان!!!!!! به جون خودت!باور که میکنی؟!......بهار
شورای امنیت
امنیت در برابر رعد و برق
هک و امنیت
امنیت و شبکه ارتباطات
گروه امداد امنیت ایران
سایت اطلاع رسانی امنیت اطلاعات و
وووووو
دیدی بی داد می کنه امنیت .......= بی داد
دوستدار همیشگی شما آژپ شد
هیچی ! کلا گفتم ! :)
ای شجاع!!! ای نترس!!!! ای بی باک!!!
خوب حیوونی شاید پول تاکسی نداشته بده....مجبور شده اتو بزنه :))
این همه دخترها از این کارها می کنن...یه بار هم این بیچاره دلش خواسته....خداییش اگه می خواست بیاد بشینه توی ماشین راه می دادین؟نمی دادین دیگه :دی
ما خودمون تو ماشین ۷ نفر بودیم!
اگه هم میومد قدمش روی تخم چشم جنابعالی..
چرا همه می خندن؟
چرا باید بخندیم؟
چرا نباید جیغ بزنیم؟
و چرا نباید کمی هم به اون آدم!! فکر کنیم؟
خودتی باحال
چرا یارو را واسه خودتون نگه نداشتین؟ کلی صفا میکردین
سلام عزیزم... زیاد هم پیچیده نبود... اما در هر صوت خوشحالم که متوجه شدی منظورم رو...
شارژر ! می خوای واست پست کنم ؟من اضافی دارم!
سلام....منظورتون رو از اون کامنت نفهمیدم...
.............................
میتونم لینکتون کنم؟
ما چاکریم
برگشتم.یه دیوونه به جممع دیوانگان اضافه شد!
بینم تو تو اون حال و هوا دوربینو از کجا پیدا کردی؟
بعدشم چه باحال.من جای تو بودما با وجود اینکه خودم رو از ترس خیس کرده بودم به اون جانیه می گفتم:افتخار میدین با هم عکس بگیریم؟!
بعد اون عکس رو نشان شهامت خودم میکردم for ever!!!
salam...ghahr nakonea....
اوممم
باشه ولی بار آخرت باشه!
:D
خوب اینم آی دی یاهوی من:shad.li
راستیتش از دپرسونگی در اوندم.دلم واسه خود خودم تنگولیده بود.واشه شادی افسار گسیخته...!
پس خوشگل هم نبود!!!! وای چه افت کلاسی هم داشته برات. من بودم از اون شهر مهاجرت می کردم.
آپیدم. قربانت...عسل
میگم این طبیعتی که میگی کجاست ....بگو اگه نزدیکه ما هم بریم !!!!
خیالت در بغل محکم گرفتم ولی زور ِ فلک رُ کم گرفتم من اون روز صید آهو رفته بودم ولیکن بچهی ِ آدم گرفتم
سلااااااااااااااااااااااااااام
من خیلی کم میام
دانشگاه دارم از صبح تا شب
شرمنده که کم میام
طرح وبلاگت جالبه
چه شجاع بودین تو و مامانت
خوشحال میشم به من هم سر بزنی
از کی وبلاگمو می خوندی؟؟؟؟؟
بیشتر از اینا مواظب خودت باش! خوب؟
خیلی جالبه من هم در مورد یه وبلاگ این حسو داشتم ولی ادرسشو یادم نمی یاد
کپک زدی بابا ....
یه فکری به حال اینجا بکن !!
کپک
کپک
کپک
کپک
کپک
کپک !!!!!!!!!!!
شانس آوردین تو ماشین نیومده:دی می گم در هارو از تو قفل کنید برا همینه:دی
جای من خالی:دی
که تو عمرا اگه تو وبلاگ کسی اینجوری لاو بترکونی ..هان ؟؟؟؟
وقت کردی یه سر به پستات تو وبلاگ این یارو doroghcity بزن !
آخه چرا اینقدر با احساسات این و اون بازی میکنی ؟
چی میخوای از جون ملت ... هان ؟!!
چیز زیادی نمی خوام از جونشون!
می تونی باور نکنی.. هرچی گفتم راست بود.
سلام. می بینم که من رو از لیست وبلاگت پاک کردی؟!
خوبی؟ چه خبر؟
من باید یکی یکی بیام دنبالتون تا یه سر به وبلاگ ما هم بزنین؟؟؟
سلام ...
هممممممممه ی پستها رو خوندم ... خیلی باحالی ...
این امنیت نیست که تو الان سالمی
که تو چاقو نخوردی
زخمی نشدی
کشته نشدی
اینا امنیت نیست
تو الان توی خونهء امن نشستی
اینا امنیت نیست
ته جمله هارو خودت با سلیقهء خودت علامت گذاری کن!
این امنیت نیست که تو الان سالمی.؟!
که تو چاقو نخوردی.؟!
زخمی نشدی.؟!
کشته نشدی.؟!
اینا امنیت نیست.؟!
تو الان توی خونهء امن نشستی.؟!
اینا امنیت نیست.؟!
من یادمه خیلی حال کرده بودم خیلی فاز داد به من جیگر