تو این بقالیه یه آب نبات هایی کشف کردم خودِ بهشت. داشتم واسه اِلی می گفتم که چقد اینا پوستاشون نوستالژیکه، آدم یاد قبلنا میفته. دقیقا خودِ پوست شوکولاتِ راست راستکی.
یه جوری شاکی برگشت گفت "میشه سعی کنی یه چیزی رو بدون خاطره ازش بگذری؟"
چو انداخته بودم که خیلی خداست مزه ی این آبنبات ها. و مارکشم به هیشکی نخواهم گفت. زهرا (زی زی) نصفه شب sms داده که "بیا تو مارک این آب نبات ها رو به من بگو، منم برات سورپرایز دارم."
قطعا من اینقد آدم احمقی ام که به راحتی مارک آب نبات ها رو بهش گفتم، بدون اینکه سورپرایزی در کار باشه. بچه ی ده ساله اینقد قالتاق؟ آدم گنده ی 23 سال و 9 ماه و 21 روزه هم اینقد نفهم؟
وووووووییییییی...
چه شکلاتای خوشمزه ای...
دوسشون دارم... یکی میدی لطفا؟
وردار
یعنی این عکسا و نوشته ها و...از هزارتا روزه خواری واینا بدتر بود.گناه داریم به قرآن
والا
به امین:اینا شکلات نیستن.آبنباتن
حالا اسمش چیه؟
رو پوستش نوشته که
منم میخوااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام!
آخه دختر بیکاری این پستهایی که دهن آدمو آب میندازه میذاری!
یکی از معدود علایقم تو زندگی شیرینی و شکلاته !
هیچ وقت ازشون سیر نمیشم.
من معمولا شیرینی جات دوس ندارم
این یهویی شد
جان؟!
دهانمو آب انداختی منم میخوام
آدرس بده تا برم بگیرم
بقالیا دارن